مقاله پژوهشی

مقدمه

آنچه اهميت خاصي درباره ميني ماليست ها ((MINIMAL ART, REJECTED ART دارد، اين است که جنبش و نهضت خاصی، با گروهي از مبدعان مشخص در اين مسئله وجود ندارد. بلکه اهميت اصلي در وجود يک نگرش و روند است و آنچه وجود دارد فقط مشترکات بين هنرمندان ميني مال است. جريان ميني مال شديدا تئوريک است و علي رغم اينکه تحت تاثیر اکسپريونيسم انتزاعي است، به اکسپرشن، تفسير و استعاره توجهي ندارد. مینی مال، کاهش گرای ناب است و در جهت ناب سازي هر آنچه به هنر اختصاص ندارد، حذف مي کند. در اين فرآيند تقليل، اثر به فرم هاي خالص کاهش مي يابد. هنرمند مي خواهد فرم ها و اشکال را در ابعاد بزرگ سامان دهد و مسئله حجمSELF) POWERFICTION   (و شيئيت بسيار اهميت مي يابد.

در نتيجة اين نگاه، نقاشي بسيار انتزاعي و در معماري حذف فرم هاي پيچيده، رنگ و زوايد است. در دنباله اين جنبش تغيير مهم ديگري نیز در هنر رخ مي دهد; نقاشي ناديده گرفته می شود، به سمت حجم مي رود و مفاهيم مجسمه مطرح مي شوند. جاد (JUDD)از شئ مشخص(SPECIFIC OBJECT)، نام مي برد و شيئيت شئ مهم مي شود. مارسال دوشان شئ پيش ساخته را هنر مي نامد ولي هنرمند ميني مال شئی را مي سازد که چيزي نيست جز يک شئ مشخص و آن را فاقد معني مي نامد. اين محصول زيبايي خود بسنده اي دارد که عنوان زيبايي کانتي را متبادر مي سازد که گاهي زيبا شناسي کسالت باري دارد، فرم حذف مي شود، به SHAPE می رسد و نسبت به هر چيز که اثر را از بسيط بودن خارج و داراي جزئيات کند، موضع مي گيرند.

در اين ميان مجموعه اي از عصيان گري عليه تک بودن اثر هنري و امر هنرمندانه منتج به سري سازي اثر هنري و حتي مکانيزه کردن روند توليد اثر با حذف دست يا حضور هنرمند در طی خلق اثر مي شود (جاد و توني اسميت طرح خود را براي اجرا در اختيار آهنگران قرار مي دادند و حتي گاها سفارش ساخت اثر را به صورت تلفني مي دادند).

ميني ماليست ها مي خواهند فاقد ايده باشند ولي جنس ديگري از ايده برايشان بسيار حياتي است و اين همان نقطه اي است که نطفه کانسپچوآل در بستر ميني مال ايجاد مي شود. همزمان نقدهايي بر ميني مالیسم وارد
مي شود همچون؛ حذف هر گونه اکسپرشن و حس رمانتيک که برخي از زنان هنرمند را در برابر اين جريان قرار مي دهد. آنان معتقدند ميني مالیسم شديدا مردانه است، این موضع گیری آنان را در معرض تجربه هايي نو قرار مي دهد که مرزهاي ميني مال را جلوتر برده و گام در راه تبيین هر آنچه تا قبل از اين ناديده گرفته و مطرود شمرده مي شد، بر مي دارند. در اين ميان اگنس مارتين جايگاه حساسي دارد، اول به عنوان هنرمندي که به نوعي حدفاصل اکسپرسيونيسم انتزاعي و ميني ماليسم بوده و منبع الهام براي تجربه گرايان ميني مال است. دوم، علي رغم اين که تحت تاثير فمنیستها نیست در عین حال در چارچوب سخت ميني ماليسم نيز نمي گنجد. آثار کم تعداد، زندگي خاص و ديدگاه هاي ذهني اش از او شخصيتي با جايگاه متفاوت ساخته است. نقاشي هاي اگنس مارتين آيينه تمام نماي روح و زندگي او هستند و ادراک حسي جديدي را از اثر هنري در معرض ديد قرار مي دهد. او هنرمندی متفکر و سخت گیر در جستجوی کمال و رهایی مطلق است.