بررسي هنر نقاشي در سلسله تانگ
مقاله پژوهشی
مقدمه
هنر چین دارای خاصهای مخصوص به خود است که روح اين آثار را از هنر تمدنهای دیگر متمایز میسازد؛ خاصهای پیوسته که در تمام ادوار هنری تاریخ چین شکوفاتر میشود. در طول تاريخ، چینیها تحت تاثیر بیگانگان و مهاجمان قرار گرفته اند ولی هرگز خصلت ویژه فرهنگ و هنر خود را از دست نداده و از تحول باز نماندند. از این رو آنها نه فقط کهنترین فرهنگ خاور دور بلکه همواره پیشرفتهترین و تاثير گذارترين فرهنگ را داشتند. هنر آنان نه تنها بر هنر و فرهنگ تمامی ملل همسایه، حتی بر هنر کشورهای اسلامی نظیر ایران و هنر اروپایی در سدههای متاخرتر نیز تاثیر فراوان گذاشته است.
سلسله تانگ نقطه عطفی در تاریخ، فرهنگ و هنر چین به شمار می آید. زیرا صلح دراز مدت در اين حكومت متمرکز و هنردوست؛ موجب شكوفايي شاخههای اصلی هنر و ادبیات چين گشت و براي این سلسله شهرت اساسي كسب كرد. كشف فن چاپ و ساخت باروت از جمله چهار اختراع بزرگ چین در این دوران رخ داد. آزادی مذهبی بیسابقهای در سلسله تانگ مستولی بود، امپراطور تای دِسونگ مسیحیان را احترام می گذاشت، به پیروان کنفوسیوس ابراز لطف میکرد و رواج آیین زرتشتی و مانوی را مجاز دانست. سیاست خارجی این سلسله نسبتا باز و تبادلات اقتصادی و فرهنگی با کشورهای دیگر زیاد بود. آنچنان که ارتباط با کشورها و فرهنگهای خارجی این دوران در کل تاریخ چین قدیم بیسابقه بوده است.
در طی قرون 7 و 8 آنچنان آرامش و صلحی برقرار بود که موجب ظهور آثار هنری متمایز از همه اعصار و مشهورترین شاعران چین گرديد. غناي هنر مذهبي بودايي، ابداع سبك منظرهسازي شاعرانه و سبكهاي شمالي و جنوبي توسط لی سو شون و وانگ وی نقطة عطفي در افتخارات اين دوران طلايي است. در این عهد هنر، بیانی دنیوی به خود گرفت (به خصوص بیاني شدیدا رئالیستی در مجسمههای سفالی مخصوص تدفین در مقابر). ورود آیین بودا به چین كه با خود نفوذ خصلتهای جسمانی و واقعگرایانه هندی (گوپتا) را به همراه داشت، از اين عهد خصلت چيني خود را يافت، به نوعي كه در سلسلههاي بعدي سبك توصيف بودي ساتواها و آلوكيتشواراي چين به نقطهاي بي نظير رسيد.
شرايط سياسي تانگ اين سلسله را به دو بخش كلي دوران عظمت و دوران زوال تقسيم ميكند. در دوره عظمت، جهان بيني چيني با چرخشي اومانيستي به بازيگري و جهان نگري روي مي آورد. آثار هنر مذهبيِ مهايانه؛ واقع گرا، بدون ابهام و توام با وعده هاي بهشتي از لذايذ مادي است. نقاشي آزاد با رئاليسمي توصيفگر، به توصيف زندگي و علايق مادي زنان و مردان كاخ نشين و اشراف مي پردازد. اما در دوران افول و زوال با ضعف آيين هاي مهايانه و قدرت گيري دستگاه فلسفي كنفوسيوسي و تائوئيستي، مقارن با درگيري هاي سياسي و ضعف حكومت؛ هنرمند و اثرش خود را از جهان آلوده انساني جدا مي كنند. بدين سان در منظرهسازی تک رنگ شاعرانه (كوهستان و آب) با پناه بردن به آغوش مادر طبيعت، بشر و حضور او در جهان بي اهميت مي شود.
در هر صورت، آثار به جا مانده از تانگ به روشني نمايانگر عظمت، كمال و نشاط دوران مزبور است. «به طور كلي وفاداري به طبيعت و كاربست شورمندانه خط و رنگ از عمدهترين ويژگيهاي اين نقاشي به شمار ميآيد.» (پاكباز.روئين(1383)؛ص810) از حيث ابداعات و موضوعات، نقاشي تانگ را ميتوان به دو گروهِ نقاشي مذهبي و نقاشي آزاد تقسيم نمود، كه به تفصيل در اين مقاله به آن پرداخته خواهد شد.
